.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

طب سنتی و بیماری های مغز و اعصاب

بیماران دارای شکایات عینی یا ذهنی مغزی نیز همانند اختلالات سایر دستگاه های بدن ممکن است توصیه های درمانی طب سنتی را مورد استفاده قرار دهند. عموما روی آوردن به طب سنتی در مورد شکایات و اختلالات ناشناخته غیرجسمانی، روان تنی (جسمی-روانی) یا بیماری های جسمی که در حال حاضر غیرقابل علاج اند، شایع تر است. در مورد بیماری های گروه سوم می توان به برخی بیماری های ژنتیکی مانند بیماری های عصبی عضلانی ژنتیکی مثل بیماری پلی نوروپاتی شارکو ماری توث اشاره کرد که متاسفانه در حال حاضر درمان موثری برای آنان وجود ندارد. عده دیگری از بیماری ها نیز هستند که اگرچه درمان هایی وجود دارد، ولی فقط به کندکردن روند بیماری به درجات مختلف کمک می کنند و درمان قطعی یا متوقف کننده بیماری نیستند مانند درمان بیماری آلزایمر و مبتلایان به ام اس پیشرونده.

در این موارد طب مدرن بدون شواهد بالینی کافی نمی تواند دارو یا روش دیگری را تایید و توصیه کند.
بنابراین در مواجهه با این دسته از بیماران دست پزشکی مدرن در حال حاضر خالی است و روش هایی مانند ژن تراپی یا درمان با سلول های بنیادی در مرحله پژوهش قرار دارند؛ امری که برای بیمار رنجور امیدی برای آینده ای دور به شمار می رود و شاید عمرش تکافو نکند تا از آنان بهره مند شود.
 اما بسیاری از افراد و مراکزی که تحت عنوان طب مکمل، طب غیرآکادمیک یا طب سنتی و... فعالیت می کنند گویی خود را ملزم به ارائه شواهد بالینی معتبر و کارآزمایی های بالینی علمی نمی دانند یا تجارب شیوه های سنتی و منابع کهن را کافی می دانند. بسیاری از فعالان این گروه ها اصولا مجوز فعالیت در حوزه سلامت را ندارند و بارها از سوی قانون با آنها برخورد شده و محکوم شده اند. بخشی از افراد و بیمارانی که در سطور فوق توضیح داده شد، پس از قطع امید یا عدم مشاهده فایده ای معنی دار از درمان های طب مدرن، به ناچار روی به این درمان ها می آورند تا بلکه سودی برای خود یا بیمار عزیزشان داشته باشند. غافل از آنکه دیر یا زود از این درمان ها نیز طرفی نخواهند بست.

     برای نگارنده، پذیرش وجود دانشکده طب سنتی در دانشگاهی که مدعی آموزش طب مدرن است، سخت می نماید. همیشه از خود پرسیده ام در این دانشکده کدام روش های درمانی تدریس و آموزش داده می شوند؟ آیا از نظر استادان این دانشکده می توان بدون شواهد بالینی و کارآزمایی بالینی (ترجیحا دوسویه کور) درمانی را توصیه کرد و به کار برد؟ و اگر چنین درمان هایی شواهد علمی کافی داشته باشند آنگاه چرا باید از عنوان «طب سنتی» استفاده شود؟ و چرا نباید نتایج پژوهش علمی آنان در کتب مرجع پزشکی چاپ و منتشر و به دانش «طب مدرن» ملحق شود؟
ممکن است پاسخ داده شود که علت استفاده از عنوان طب سنتی، شیوه استفاده از درمان هاست و از نظر روش اثبات اثربخشی، تفاوتی بین روش ها و متد کارآزمایی (انتخاب نمونه، همسان سازی، استفاده از پلاسبو و آنالیز آماری) وجود ندارد. در اینجا هم باید پرسید: مگر شیوه های تهیه، بسته بندی و مصرف محصولات دارویی تاییدشده در طب و صنعت داروسازی مدرن چه ایراداتی دارند که باید به شیوه های سنتی روی آورد؟ آیا غیر از این است که این روش ها بهداشتی تر، با نظارت بیشتر و استانداردسازی بالاتری هستند؟ آیا دقت مقدار و خلوص ماده موثره دارویی در محصولات مدرن بیشتر از محصولات طب سنتی نیست؟
  
  روزانه ما پزشکان مغز و اعصاب با بیمارانی مواجه می شویم که درباره اثربخشی درمان های طب سنتی از ما می پرسند. ما آموزش یافته های دانشکده های پزشکی مدرن پاسخی برای این بیماران نداریم. ما عناد و دشمنی با هیچ دانشی ازجمله طب سنتی و کهن سرزمین مان نداریم، بلکه برعکس در جست وجوی یافتن درمان و مرهمی بر درد بیماران مان هستیم. عدم پاسخ مثبت و تاییدکننده ما به معنای جهل و بی اطلاعی نیست، بلکه نشان باورمندی به متد تحقیق علم پزشکی و وفاداری به سوگندی است که در همان دانشکده پزشکی به جای آورده ایم: «همواره برای ارتقای دانش پزشکی خویش تلاش کنم و از دخالت در اموری که آگاهی و مهارت لازم را در آن ندارم، خودداری کنم. در امر بهداشت، اعتلای فرهنگ و آگاهی های عمومی تلاش کنم و تامین، حفظ و ارتقای سلامت جامعه را مسئولیت اساسی خویش بدانم»،١

    

     پی نوشت:

     ١- بخشی از متن سوگندنامه پزشکان ایران
    
     منبع:   روزنامه شرق ، شماره 2996 ، نویسنده: محمدعلی آرامی ** متخصص مغز و اعصاب

«ام اس» با طعم شادی!

از پژواک صدای خنده هایم لبخند می زنم. بعد از مدت ها شادی را در سلول هایم متبلور می بینم. با کوچک ترین طنز هوشمندانه، ذهن رهایم می خندد. اردیبهشت پاییز، بهار را میهمان جسمم کرده است. گویی همیشه عمر هیچ نشانه ای از خانه کردن «ام اس» در جسم و جانم نداشته ام. آبان، مهربان تر از همیشه، مهر زندگی را در رگ هایم جاری کرده است.
 در کوچه می پیچم. زنی پای راستش را روی زمین می کشد. ترس در ذهن و جانم جوانه می زند. صحنه تلخ سال های بیماری زنده می شود؛ «گرگ خفته»؛ پزشکان به تاری دید، ایجاد حالت غیرمتعارف دوگانه بینی یا دوبینی و دیدن سایه در کنار هر آنچه فرد می بیند، می گویند. این نشانه ها تنها علائم هشداردهنده بیماری اند که در علم پزشکی به گرگ خفته شهرت یافته اند.

صدای قلبم را می شنوم. سینه ام آرام نمی گیرد. نفس عمیق می کشم. تنگی نفس، سکسکه، سرفه، آه کشیدن، به اندازه کافی هوا نداشتن، احساس سنگینی روی قفسه سینه و اضطراب و دلشوره از نشانه های مشکلات تنفسی در بیماران «ام اس» است.

 زهر می کند شادی و سلامتی کوتاه و دروغین آبان را این صدای بم و تند پیچیده در قفسه سینه ام. به خودم نهیب می زنم. دو روز است که شادمانی فراموشی آورده است و قرص های همیشگی در سبد دارویی من نبوده اند. ضعف عضلات، عوارض جانبی داروهای شل کننده عضلات، داروهای آرام بخش و ضددرد و ناتوانی در رفع مخاط گلو یا بینی، ذرات غذا، مایعات یا مخاط وارد ریه ها دلیل مشکلات تنفسی است. نفس نفس زدن و فشار دهان راهی جز تمرینات تنفسی برای بهبود عملکرد تنفسی ندارد.
صدایم می کند کسی در راه. به چشم های خندان و خسته اش می نگرم. می خندد در عین بودن در بن بست آشتی. چقدر دستان چشمانش گرم است در نسیم خنک بهشت این روزهایم! هرچه می اندیشم هیچ خاطره ای زیباتر از این روزها در دفتر بلند خاطرات بیماری ندیده ام. همه نشانه های بیماری قهر کرده اند و رفته اند و من خوشبختی را باور می کنم. باور می کنم که روزها و شب های بیماری وهمی بیش نبوده است و انگار دوباره به دنیا آمده ام.
این بار، «سالم» زندگی خواهم کرد. ایمان دارم که با بیماری نخواهم مرد و «ام اس» دیگر همراه من در مرزی از زمان نخواهد شد. بلند نفس می کشم. پرنده ای از شاخه می پرد. قلبم در حصار استخوان های سینه ام مانند گنجشگی هراسان دنبال راه فرار است.
 عمیق نفس می کشم. چشم هایم را می بندم. می بینمش. پیشانی ام را بر سینه اش می گذارم. آرام موهای کوتاهم را نوازش می کند. عطر پروردگار رویای سلامتی را در کام می کشم. به صدایش گوش می دهم. سرم را می بوسد. حمد می خواند. لبخند می زنم. شادی در چشمانم روان می شود. شانه هایم می لرزد. حسرت می خورم به روزهای گذشته دور از او و آرزو می کنم برای ماندن جاودانه اش. خالی می شوم از هر چیز غیر از او و پر می شوم از آرامش حضورش. گوش می دهم به صدای قلب دردناکش. سرم را دور می کنم از سینه لرزانش. به چشم های لبریز از محبت و نگرانی اش خیره می شوم. پیشانی ام را می بوسد. رهایم می کند. به دامنش می آویزم. کاش! بار دیگر ١٤ساله می شدم، بدون هیچ تجربه ای از درد و بیماری و من همان دخترک شاد جاه طلب. عمیق نفس می کشم. مادرم حمد می خواند.
    
     منبع:  روزنامه شرق ، شماره 2996 ، نویسنده: مریم پیمان

سرما یا گرما؛ مسئله «ام اس» این است!


ژاکت بافتنی را به دور خودم می پیچم. نسیم خنک مهرماه را دوست دارم و رنگ گل هایی که پاییز را با بهار اشتباه گرفته و باغچه را زیبا کرده اند. دردی در استخوان پاهایم می پیچد و رنجی در پهلوهایم. پنجره اتاق را می بندم. به رادیاتور تکیه می زنم. چشم هایم را می بندم. نفس عمیق می کشم.

بوی مطبوع فصل آرامش را مزه مزه می کنم. پاییز تنها فصلی است که با وجود سرمای استخوان ها کمتر علائم و دردهای «ام اس» خودی نشان می دهند. بهشت تقویمم، آبان است و در انتظار آن با تردید ثانیه های مهر را می گذرانم. هوای گرم تابستان باعث عود علائم بیماری می شود و ترس از تابستان روزهای فروردین و گاه اردیبهشت را هم رنج آلود می کند.
تابستان برای من فرار از آفتاب و حبس پشت پنجره های بسته و سرکردن با رطوبت کولر است و پاییز فصل رهایی. گاه در دمای تابستان «ام اس» عود نمی کند و هنگام مواجهه با گرمای کاذب، تشدید می شود.

    این حالت با عود واقعی متفاوت است و کمتر از ٢٤ ساعت میهمان تن نمی ماند. چشم هایم را باز می کنم. کمی تارند. به تابلو نشسته در قفسه بالای کتابخانه خیره می شوم. قابی سفید، یک نقاشی از دستی رنجور را دربر گرفته است که چون کویر شکاف های متعدد آن تنها نشانه حیاتند. به یاد می آورم، لحظه های تلخ شبه حمله هایی را که تشدید کاذب نام دارند؛ کم تحملی نسبت به گرما، کاهش حس در دستانم، تاری دید، خستگی، ضعف در شنیدن و ابهام در درک محیط. آستانه تحمل، شدت و نوع علائم و مدت زمان لازم برای رفع علائم در هر فرد مبتلا متفاوت است، اما در هیچ موردی این علائم بیش از یک روز دوام نمی آورد.

 گاه افراد به گرما و سرما هم زمان حساسیت نشان می دهند. در هر سه حالت، اگر زمان طولانی تر شود، حمله قطعی خواهد بود. چشم هایم را می بندم. تیک تاک ساعت، ذهنم را پر می کند. می هراسم از طولانی شدن علائم. چشم هایم را باز می کنم. کمی تارند. به تابلو نشسته در قفسه بالای کتابخانه خیره می شوم. قابی سفید، یک نقاشی از دستی رنجور را دربر گرفته که پرنده ای ترسیده را مامن شده است. پاهایم سنگین می شوند.
در گِل روزگار فرو می روم. در دنده هایم احساس فشار می کنم. نفسم سخت و تنگ در سینه می گیرد. اتاق دور سرم می چرخد. چیزی نمی شنوم. پنجره را به زحمت باز می کنم.
آرام آرام همه ترس ها و ناتوانی ها با تک نسیم پاییز محو می شوند. نفس می کشم عمیق، مثل درد استخوان ها. انگار سلامتی را صبح پاییز، طبیعت به من هدیه می دهد.
دستانم جان می گیرند. لیوان چای ولرم را برمی دارم. تا نیمه سر می کشم. زندگی در من روان می شود. پنجره را باز می کنم. دکمه های ژاکت را می بندم. به رادیاتور تکیه می زنم. به تابلو نشسته در قفسه بالای کتابخانه خیره می شوم. قابی سفید، یک نقاشی از دستی رنجور را دربر گرفته است؛ به چشم های پرنده یله در کف دستان ترک برداشته زل می زنم. لبخند در چشمانش مستور است. می خواهد جدی باشد، اما لبخند می زند مثل من. چشمم به دست دیگری می افتد که به حمایت از دست نخست آشیانه امنی ساخته است برای پرنده. لبخند می زنم؛ «ما دو پرنده ایم انگاری/ یکی در باد و دیگری در یاد».
    
    منبع:  روزنامه شرق ، شماره 2990  ، نویسنده: مریم پیمان

شیمی درمانی و رادیوتراپی رایگان می شود


ربیعی در شصت و هفتمین جلسه شورای عالی بیمه : شیمی درمانی و رادیوتراپی رایگان می شود

وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از بازنگری در دستورالعمل بیماران خاص، صعب العلاج و سرطانی در نشست شورای عالی بیمه خبر داد.
    به گزارش «ایران»، دکتر علی ربیعی پس از پایان شصت و هفتمین نشست شورای عالی بیمه با اعلام این خبر اظهار کرد: به منظور بهره مندی بهتر بیماران خاص، صعب العلاج و سرطانی به خدمات تشخیصی و درمانی مورد نیاز، دستورالعمل بسته خدمتی این بیماران بازنگری و تصویب شد. وی گفت: دبیرخانه شورای عالی بیمه بسته حمایتی بیماران خاص شامل دیالیز، تالاسمی، هموفیلی، ام اس، پیوند کلیه و بیماران سرطانی را که نیاز به شیمی درمانی و پرتو درمانی دارند، تصویب کرد.
    دکتر ربیعی ادامه داد: بر این اساس، اهم مصوبات بیماران دیالیزی شامل تمام هزینه های خدمات دیالیز در بخش های دولتی، عمومی و غیر دولتی به صورت صد درصد تحت پوشش بیمه پایه قرار گرفت و بیماران یاد شده هیچ گونه هزینه ای پرداخت نخواهند کرد. همچنین هزینه های مصرفی بر عهده سازمان های بیمه گر خواهد بود.
    وی در خصوص بیماران تالاسمی گفت: هزینه مرتبط با تزریق فرآورده های خونی و هزینه های ناشی از فیلترهای خونی تحت پوشش قرار گرفت.
    دکتر ربیعی افزود: در خصوص بیماران هموفیلی فاکتورهای خونی و داروهای مرتبط با آن توسط سازمان های بیمه گر پرداخت خواهد شد و آزمایش ژنتیک برای مادرانی که یک فرزند هموفیلی دارند بدون هزینه خواهد بود.


    وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی همچنین بیان کرد: برای بیماران ام اس علاوه بر داروهای قبلی «ریپوکسی مب» تحت پوشش قرار گرفت و بیماران پیوند کلیه به شکل کامل تحت پوشش بیمه پایه قرار می گیرند.

    به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تمامی هزینه های بیماران شیمی درمانی برای تزریق در مراکز دولتی و تمامی لوازم مصرفی رایگان ارائه خواهد شد و بیماران هیچ هزینه ای برای آن پرداخت نخواهند کرد.


    وی ادامه داد: رادیو تراپی در مراکز دولتی برای بیماران سرطانی صددرصد رایگان می شود و بیمار هزینه ای پرداخت نخواهد کرد. دکتر ربیعی در پایان تصریح کرد: به منظور ایجاد وحدت رویه مقرر شد کمیته ای ذیل شورای عالی بیمه به منظور پاسخ به کتاب ارزش نسبی خدمات ایجاد شود.

    لازم به ذکر است: شصت و هفتمین جلسه شورای عالی بیمه کشور به منظور بررسی وضعیت بیمه، تعرفه های پزشکی و بیماران خاص در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار شد.
    
    
منبع :  روزنامه ایران، شماره 6613