زعفران مادهای شادی بخش، آرام کننده، تقویت کننده حافظه، افزایش دهنده تمرکز و ضد افسردگی است.
|
براساس تحقیقات انجام شده؛ زعفران خواص ضد سرطانی داشته و به عنوان یکی از مفیدترین داروهای ضد تومور و جمع کننده رادیکالهای آزاد عمل میکند. زعفران مادهای شادی بخش، آرام کننده، تقویت کننده حافظه، افزایش دهنده تمرکز و ضد افسردگی است. طبق این گزارش، زعفران در درمان آلزایمر، پارکینسون، کم خوابی، سرفه و آسم بسیار کمک کننده میباشد. زعفران به عنوان مسکن به ویژه در درمان دردهای لثه نیز تاثیرگذار است و به هضم طبیعی غذا و تقویت معده کمک میکند و اگر به صورت استعمال خارجی مصرف شود در درمان کوفتگی و رماتیسم بسیار اثر گذار است. |
آناند اسواروپ، محقق سلول بنیادی در موسسه ملی چشم و یکی از اعضای موسسههای ملی سلامت آمریکا گفت: «این کشف نشانگر قابلیت فوقالعاده تحقیقات سلولهای بنیادی در درمان گستره وسیعی از بیماریهای مرگبار و ناتوان کننده است که میلیونها انسان را مبتلا کرده است.»
محققان در آزمایشگاه، سلولهای بنیادی را به سلولهای شبه نرون تبدیل کردند و سپس آنها را به گوش داخلی خوکچههای هندی پیوند زدند. سه ماه بعد این خوکچهها بخشی از شنوایی خود را به دست آوردند. هدف از انجام این مطالعه، رشد مجدد سلولهای حساس شنوایی اعلام شده است. این سلولها نقش حیاتی در قدرت شنوایی پستانداران دارند. با این وجود محققان هنوز نمیدانند چگونه این فرآیند اتفاق میافتد. محققان در یک کنفرانس مطبوعاتی، هدف نهایی از انجام این تحقیقات را، مطالعات مشابه روی انسان اعلام کردند. هنگامیکه سلولهای حساس شنوایی در گوش داخلی انسان و سایر پستانداران در اثر صدای بلند، بیماریهای خودایمنی، داروهای سمی و یا پیری میمیرند، آسیب دایمی به شنوایی وارد میشود. در این میان پرندگان و خزندگان خوش شانسترند. سلولهای شنوایی آسیب دیده در این حیوانات، باززایی کردند و قدرت شنوایی حیوان را بازگرداندند. در یک مطالعه دیگر، مایکل زوبر و همکارانش در دانشگاه پزشکی سانی در نیویورک با استفاده از سلولهای بنیادی، در جنین نابینای قورباغه، چشمهای سالم تولید کردند. معمولا سلولهای بنیادی قورباغه در محیط آزمایشگاه فقط به پوست تبدیل میشوند اما گروه زوبر هفت عامل ژنتیکی مختلف را که موجب فعال شدن ژنهای تشکیل دهنده چشم میشوند، به ظرف آزمایش خود اضافه کردند.
زوبر گفت: «هنگامیکه سلولهای تغییر یافته به جنین قورباغه پیوند زده شد، نوزادان قورباغه، میتوانستند ببینند. آزمایشهای ژنتیکی نشان داده است سلولهای بنیادی به انواع بسیار متفاوت سلولها تبدیل میشوند.» با این وجود وی تاکید کرد که نتیجه این مطالعه هنوز روی انسان کاربردی ندارد. وی افزود: «هدف پزشکی باززایی، تولید مجدد انواع مختلف سلولها است.»
منبع: NIH
زندگی مال توست
ساله بودم و چند روزی از تولدم میگذشت. کاملا سالم بودم و هیچ مشکلی نداشتم، اتفاقا زبانزد دوستان و فامیل بودم چون با همین سن و سال کم به عنوان نویسنده شغل و درآمد مناسبی داشتم. در آن موقع بودکه متوجه تودهای در زیربغلم شدم و چون تازه کارم را شروع کرده و سرم شلوغ بود فرصت نکردم به آن رسیدگی کنم و فکر کردم نباید برای تودهای به این کوچکی نگران شوم! به محض اینکه از نظر شغلی روبهراه شدم برای بررسی این موضوع به پزشک مراجعه کردم...
23 جراح با معاینه گفت به احتمال 99 درصد این یک کیست کوچک است. او یک نمونهبرداری کرد و احتمال جراحی برای برداشتن کامل آن را هم به من گفت ولی معتقد بود تا آمدن جواب نمونهبرداری صبر کنیم و ببینیم آیا توده تغییر اندازه میدهد یا خیر؟ 2 هفته بعد جواب نمونهبرداری آماده بود اما من باز به علت مشغله زیاد 8 ماه بعد به سراغ جواب رفتم! پزشکان گفتند که من به نوعی لنفوم مبتلا هستم. این تنها جملهای بود که شنیدم چون صحبتهای بعدی دکتر را اصلا نمیشنیدم! آنقدر ناراحت و درمانده شدم که حتی اطرافیانم را نمیدیدم. دکتر همچنان صحبت میکرد اما من فقط به یک جمله فکر میکردم: «تو به نوعی لنفوم (سرطان لنفاوی) مبتلا هستی!» هیچوقت در زندگی آنقدر تنها و عاجز نشده بودم. متاسفانه آنقدر در درمان تعلل کرده بودم که تشخیص مرحله 4 لنفوم هوچکین برایم گذاشته شد. تومورهای متعدد در سراسر بدنم پخش شده بودند بنابراین جراحی و پرتودرمانی سودی نداشت. دوازده دوره شیمیدرمانی شدم. اوایل درمان را با دلسردی شروع کردم اما خدا را شکر که پدر ومادری قوی و مهربان داشتم که نگذاشتند دلسرد شوم. دوستان خوبی هم داشتم و خوشحال بودم که کسانی هستند تا در سختترین ساعات درمان به آنها تکیه کنم. پدر و مادرم نگذاشتند شغلم را از دست بدهم و از هیچ کمکی فروگذار نکردند. همیشه مادرم میگفت: «همین که زندهای و فعالیت داری باید احساس خوبی داشته باشی» و من با یک نیروی تازه همچنان مینوشتم و کار میکردم. درست در هشتمین دوره شیمیدرمانی که مصادف با روز تولد مادرم بود خبر خوشی به من داده شد: «سرطان کاملا سرکوب شده است.» شاید باور نکنید بهترین درس زندگی را با شروع درمان یاد گرفتم که خیلی ساده اما سرنوشتساز بود: «زندگی مال انسانهاست و باید از آن لذت ببریم. اگر تمام وقت خود را صرف نگرانی در مورد مسایل کوچک بکنیم امور مهمتر و بزرگتر زندگی را از دست میدهیم.»
وقتی بیمار شدم مادرم گفت: «تو دو راه داری: بجنگی و یا تسلیم شوی. اگر تسلیم شوی دیگر زنده نخواهی بود حتی اگر نفس بکشی پس بجنگ تا زنده محسوب شوی.» اکثر اطرافیان معتقدند من یک سوپرمن هستم چون با این همه سختی و مرارت باز هم مبارزه میکنم. من معتقدم برای زنده ماندن و زندگی کردن باید سرمان را بالا نگه داریم و با یک لبخند تمام سختیها را تحمل کنیم. چه این سختیها مصایب عادی زندگی باشد، چه شیمیدرمانی و رادیوتراپی برای سرطان!
منبع: MSN. Com
توسط پژوهشگران ایرانی محقق شد:
بهبود بینایی 7 بیمار به وسیله پیوند سلول های بنیادی به قرنیه چشم
رئیس مرکز تحقیقات چشم پزشکی بیمارستان شهید لبافی نژاد از بهبود وضعیت بینایی 7 بیمار به کمک پیوند سلول های بنیادی به قرنیه چشم خبر داد و گفت: افرادی که این پیوند برای آنها انجام شده با توجه به شدت ضایعه، درجاتی از بینایی خود را به دست آورند.
به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمدعلی جوادی روز گذشته در حاشیه همایش کاربردهای سلولهای بنیادی در طب ترمیمی در جمع خبرنگاران افزود: روشی که اکنون با همکاری پژوهشکده رویان انجام می شود این است که یک میلیمتر از چشم سالم فرد برداشته می شود و پس از کشت به چشم معیوب پیوند زده می شود که با این روش، 7 مورد در ایران با موفقیت انجام شد.
جوادی گفت: افراد پیوند شده با توجه به شدت ضایعه درجاتی از بینایی خود به دست آورده اما بینایی کامل بدست نیاوردند البته چشم آرامش خود را بدست آورده است. این کار در مراحل اولیه تحقیقاتی قرار دارد و به کمک دو مرکز بیمارستان شهید لبافی نژاد و پژوهشکده رویان انجام می شود.
وی با اشاره به کارکرد چشم خاطرنشان کرد: برای دیدن، چشم باید کاملاً سالم باشد، هر کدام از بخشهای چشم مشکل داشته باشند، بینایی به خوبی انجام نمی گیرد و یکی از شرایط آن نیز کارکرد مطلوب سلول های سطحی اپی تلیالی در سطح قرنیه است.
رئیس مرکز تحقیقات چشم پزشکی بیمارستان شهید لبافی نژاد اضافه کرد: سلول های سطح قرنیه باید به طور مرتب توسط سلول های زایا تولید شوند که اگر این کار به خوبی صورت نگیرد، قرنیه دچار آسیب می شود.
وی خاطرنشان کرد: سلول های بنیادی زایا در چشم ممکن است به هر دلیلی کارکرد خود را از دست بدهند. بخشی از این دلایل بیماری مادرزادی "آنی ریدیا"، آسیب چشم به دلیل حوادث ناشی از شغل و یا اعمال جراحی موجب کمبود سلولهای بنیادی میشوند و وقتی که سلولهای بنیادی قرنیه چشم کم شود، در نهایت رگ خونی وارد قرینه شده و قرنیه کدر می شود و فرد بسته به شدت کمبود با کاهش دید مواجه می شود.
جوادی اضافه کرد: برای رفع این کمبود، باید سلول های بنیادی را جایگزین کرد که برای این کار از سه روش استفاده می شود. در روش اول از چشم سالم با محدودیت 90 تا 120 درجه از 360 درجه محیط کره چشم جهت پیوند به چشم معیوب استفاده می شود که پیوند موفقیت آمیزی خواهد بود.
وی گفت: در روش دوم باید از فرد دیگری سلول دریافت کرد که این روش نیز تا حدی موفقیت آمیز است و در روش سوم نیز از کاربرد کشت سلول های بنیادی استفاده می شود.