.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

ارتباط مستقیم خُر و پف هنگام خواب و سکته مغزی

ارتباط مستقیم خُر و پف هنگام خواب و سکته مغزی
هزار ایرانی به ام اس مبتلا هستند

فوق تخصص بیماری های عروق مغز با اشاره به عوامل خطر در بروز بیماری های مربوط به عروق مغز گفت: پرخوری هنگام خواب، چاقی و عدم تحرک ارتباط مستقیمی با ابتلا به سکته مغزی دارند.
    دکتر اشکان مولا در افتتاحیه بیست و چهارمین کنگره بین المللی نورولوژی و الکتروفیزیولوژی بالینی ایران در ارتباط با بیماری های شایع عروق مغز اظهارداشت: سکته قلبی یکی از شایع ترین این بیماری ها بوده که وابسته به فاکتورهای خطر همچون فشار خون بالا، دیابت، چاقی، عدم تحرک و بیماری های خواب است.
    مولا با اشاره به اینکه خروپف هنگام خواب به دلیل انسداد راه تنفس بوده و یکی از نشانه های خطر در سکته مغزی است، گفت: افرادی که دچار این مشکل بوده باید به کلینیک های خواب مراجعه کرده و حتماً تست خواب انجام دهند. وی افزود: اکثر مواقع برای بیمارانی که دچار این مشکل هستند استفاده از ماسک های DPAP توصیه شده همچنین کاهش وزن نیز در این زمینه موثر است البته اگر این راهکارها جواب نداد در نهایت پزشک جراحی را پیشنهاد می دهد.
    فوق تخصص بیماری های عروق مغز ادامه داد: خوشبختانه امروزه در درمان سکته مغزی جهان رو به پیشرفت بوده و در ایران نیز اقدامات موثری صورت گرفته است ولی آنچه که حائز اهمیت است تشخیص و اقدام به موقع برای بیمار دچار سکته مغزی است.
    وی خاطرنشان کرد: اختلال در تکلم، بینایی، بلع، ضعف در یک طرف بدن از علائم سکته مغزی بوده که فرد در چهار ساعت طلایی پس از سکته باید تحت درمان قرار گیرد تا بتوان هرچه بیشتر به آن کمک کرد.
    
    ۸۰ هزار ایرانی مبتلا به ام اس
    رئیس انجمن علوم اعصاب ایران نیز در این مراسم گفت: متاسفانه بیماری ام اس در کشور ما بسیار شایع بوده و برخلاف تقسیم بندی جغرافیایی که حداکثر باید سه هزار مورد باشد اکنون بالای 80 هزار نفر است.
    دکترحسین پاکدامن افزود: ام اس شایع ترین علت ناتوانی مغزی و جسمانی در جوانان به شمار رفته و در زنان شایع تر است. همچنین بیشتر افراد 20 تا 40 سال را گرفتار می کند.
    پاک دامن با بیان اینکه 14 داروی درمان و کنترل ام اس را در کشور داریم، گفت: از آخرین روش های تشخیصی و درمانی در ایران بهره مند هستیم.
    وی ادامه داد: تهران و اصفهان بیشترین آمار ابتلا به ام اس را در ایران داشته و ژنتیک، تغییرات آب و هوایی و کمبود ویتامین D در برو آن موثر است.
    رئیس انجمن علوم اعصاب ایران خاطرنشان کرد: تا سال 93 میلادی ام اس جزء بیماری های غیرقابل درمان بود ولی پس از آن با کشف داروهای جدید تا حدودی درمان پذیر شده ولی به طور کلی درمان قطعی نداریم.
    
    
منبع:  روزنامه کیهان، شماره 21614

این «درد» را نهایت صورت کجا توان بست؟

آستین پیرهنش را کنار می زند. جای سوزن آزمایش های متعدد را نشانم می دهد. «قلبم هم کُند می زند. گفت که باید بستری بشوم تا دارو را بخورم».
جعبه قرص هایش را به دستم می دهد. «تو هم دیگر آمپول نزن! قرص بخور!» سَرم را ثانیه ای بالا نمی آورم. انگار قرار است نه تنها ترکیب دارو را با زل زدن به جعبه کشف کنم، بلکه تمام روزهای مصرف قرص جدید را تصور کنم.

 سال به سال، ماه به ماه، هفته به هفته، روزبه روز و ثانیه به ثانیه زندگی ١٧ساله با شَک و بودن «ام اس» از خاطرم می گذرد.

 درمان ها و داروها، آزمایش ها و معاینه ها، پزشک ها و پرستاران و همراهان و ناهمراهان از مقابل چشمانم رژه می روند. سختی ها و شادی ها را مرور می کنم. وحشت وجودم را دربر می گیرد. از تغییر داروهایی که سال ها به بودنشان عادت کرده ام، می ترسم. از عوارض جدید هراس دارم و از فکر سختی ترک اعتیاد دارویی مستاصل می شوم؛ «از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زِنهار از این بیابان، وین راه بی نهایت» شربت را هم می زند و به رویم لبخند. از دارو می پرسم؛ عوارض، واکنش بدن، ترکیبات و هزار فکر و خیال دیگر. هیچ نمی داند. تنها یک روز دارو را تحت نظر استفاده کرده و حتی یک بار برگه عوارض و تذکرات دارویی را نخوانده است. با ترس نگاهم بین آنفلوانزا، سرگیجه و تهوع دنبال چیزی می گردد. زیر پاهایم خالی می شود؛ این دارو هم عفونت ماندگار ایجاد می کند. همه امیدهایم ناامید می شود. قدم می زنم در اتاق. «من نمی توانم». نام سرطان مغز استخوان و مرگ در بین پیامدهای دارویی که سال ها با آن زندگی کردم، من را به هزیان انداخت، اما امروز دیگر توان تکرار دوره های عفونت بلندمدت را ندارم. هنوز در سبد داروهایم آنتی بیوتیک ها جا خوش کردند و با این دارو هم تداخل دارند. ذهن و جسمم را بعد از ماه ها، بازیابی کردم. برای هر تغییری در آستانه فصلی گرم آمادگی ندارم، حتی اگر آن تغییر قدمی به سوی سلامتی باشد. لحظه ای از فکر ترک تزریق هفتگی امید در رگ هایم جاری می شود؛ از این بیم و امید کلافه می شوم. سر به آسمان می گیرم؛ «ای آفتاب خوبان! می جوشد اندرونم/ یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت» بیشتر می خوانم تا از امیدهای نامطمئن پزشک به تغییر داروهایم سر در بیاورم. حجم زیاد داروهایی که با قرص جدید تداخل دارند، ترس را در دلم خانه نشین می کند. جعبه دارو را باز در دستم می گیرم. قیمت دوبرابری آن نسبت به داروی قدیمی ام و یک چهارمی اش نسبت به معادل خارجی اش من را به شَک می اندازد. هر چیزی ترس دارد، حتی سلامتی بدون اطمینان. بسته را روی میز می گذارم. «شرایط استفاده از دارو را ندارم. اول باید عفونت را درمان کرد. شاید بعد». به من نگاه می کند و درباره دارو نوید می دهد و از بدی های داروی قدیمی حرف می زند. می دانم که چه دردها و مشکلاتی را تحمل کرده ایم، اما از آینده هیچ خبر ندارم. با امید به من نگاه می کند. «نمی توانم!» کیفم را برمی دارم و عیادت را نیمه تمام رها می کنم؛ «این» درد «را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد هزار منزل بیش است در بدایت».
    
     نویسنده: مریم پیمان

هزار ایرانی مبتلا به ام اس هستند


رئیس انجمن علوم اعصاب ایران با اشاره به اینکه کمبود ویتامین D، تغییرات آب و هوایی و ژنتیک دربروز ام اس موثراست، گفت: 80هزارنفردرایران مبتلا به این بیماری هستند.

به گزارش فارس، حسین پاک دامن درکنگره بین المللی نورولوژی و الکترو فیزیولوژی بالینی ایران اظهارداشت: متاسفانه بیماری ام اس درکشورما بسیارشایع بوده وبرخلاف تقسیم بندی جغرافیایی که حداکثرباید3 هزارمورد باشد اکنون بالای80 هزارنفراست.

وی افزود: ام اس شایع ترین علت ناتوانی مغزی وجسمانی در جوانان به شماررفته ودرزنان شایع تراست. همچنین بیشترافراد20 تا40 سال را گرفتارمی کند. پاک دامن با بیان اینکه 14 داروی درمان وکنترل ام اس را درکشورداریم، گفت: ازآخرین روش های تشخیصی و درمانی درایران بهره مند هستیم.
    
منبع:  روزنامه رسالت، شماره 8926

من و ام اس : داروهای جدید برای موردهای آزمایشگاهی

شُک در چشم هایش می نشیند. دستش روی دستگیره شُل می شود. «دروغ می گویی! تو که چیزیت نیست».
 لبخند از مخفی ترین لایه های درونم بیرون می آید و روی صورتم جا خوش می کند. به چند دقیقه نکشیده که همه پرسش ها و ابهاماتش را پاسخ می دهم و او از خاطره چندین سال قبل از تشخیص بیماری اش می گوید. چندین پرده و کیلومترها فاصله با یک راز درنوردیده می شود و من با او دوست می شوم، چون هر دو «ام اس» داریم.

از ترس حتی دیگر به دکتر هم سر نزده است. دوست ندارد باور کند که مردی بیمار است و ممکن است روزی ناتوانی به سراغش بیاید. از تجربه لمس شدن دست هایش و حساسیت به گرما می گوید و فشارهای عصبی منجر به تشدید علائم در پاهایش. خاطره می گوید. به روزهای شاد تولد فرزندانش و موفقیت هایش می رسد و بی تعارف و شاد لبخند می زند و من در دل برای آینده این خانواده شاد نگران می شوم. امید پشت عینک او تقویت می شود و ترس در دل من.

 انکار بیماری و نشانه ها از او و اصرار بر لزوم جدی گرفتن درمان از من. میان خاطرات مفصل او از چهار سال انکار، دست وپا می زنم. هوا گرم شده است. به سبزی درختان سرک کشیده از پنجره خیره می شوم و در خود خم؛ «چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟» شَک در چشم هایش می نشیند. لرزش دستانش بیشتر می شود. «دنبالت می گشتم. ببین! دکترم! این فهرست را برای تغییر آمپول به کپسول داده است». مثل نگاه غریقی به نجاتش به چشم های من خیره می شود. با تردید به کاغذ کوچکی نگاه می کنم که روی آن هر نوع آزمایش ممکنی از آزمایش خون و اکوی قلب تا ام آر ای را نوشته و لرزش دستانش در تک تک واژه های روی کاغذ عیان است. «می پرسم، بهت خبر می دهم. دادن این آزمایش ها هیچ ضرری ندارد». کمی تعلل می کند. «هزینه اش زیاد است. اگر سر کاری باشد چی؟» چیزی درونم می ریزد. به دست های زمخت، مردانه و لرزانش نگاه می کنم. برای او هزینه هرکدام از آزمایش ها سنگین تر از توان پرداخت اوست و اگر داروی جدید در بهبود بیماری اش موفق عمل نکند، آخرین امیدهای یک خانواده به باد خواهند رفت.

«از آزمایش خون شروع کن! مطمئن که شدیم، برو سراغ هزینه های بیشتر! اما به این فکر کن که داروی جدید غیرتزریقی در بلندمدت، هم تو را کمتر آزار می دهد و هم هزینه کمتری برایت دارد». با تردید به چشم های هم نگاه می کنیم. در خودم بی رمق از گرما خم می شوم؛ «چه درد است این؟ چه درد است این؟ چه درد است؟» این بار هم خبر داروی شفابخشی رسانه ها را پر کرده است و بیماران خسته از داروهای کنترل «ام اس» را نوید درمان می دهد.
 داروهای جدید همیشه در نمونه های محدود آزمایش شده اند و ما مبتلایان به «ام اس» ناچار به دل خوش کردن به آنها شده ایم. خسته از بیماری و داروهای سخت و عوارض آنها به داروهای جدید دل می بندیم و چشم انتظار معجزه ای برای درمان. ما « موردهای آزمایشگاهی» به انتخاب خود برای تحقیق پزشکی دست به مصرف دارویی جدید می زنیم و عوارض نوی آنها را کشف می کنیم تا دفترچه های عوارض را سنگین تر کنیم و تنها می پرسیم؛ «چه درد است این؟»

 روزنامه شرق ، شماره 2849 ،  نویسنده: مریم پیمان