.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

اِم اِس؛ «آه! ای واژه شــوم!»


شب اول؛ ١٨:٢٥ پاییز زمستانی است؛ پاییزی که از هجوم زمستان، قربانی گرفته و می گیرد.
 شهر «دلتنگ غروبی خفه بود، مثل امروز که تنگ است دلم». این شعر رهایم نمی کند. از مقابل داروخانه ١٣ آبان عبور می کنم. «فوق تخصصی شاید باز باشد».
 از درونم این صدا را می شنوم. به نبش خیابان می رسم و با در باز داروخانه، لب هایم به خنده باز می شوند. پیروزمندانه وارد صحنه نبردی می شوم که از هیچ رقیبی در آن خبری نیست.

«دارویتان چی هست؟»
می گویم که برای «ام اس» است.
 دفترچه را ندیده، می بندد و برمی گرداند.
«اگر پرونده تان فعال است، داروهای «ام اس» را از این به بعد بروید داروخانه ایثار بگیرید». خیره نگاهش می کنم.


     شب دوم؛ ٢٠:٤٥ پاییز زمستانی است. از سرما جرئت ندارم برای هیچ ماشینی دستی تکان بدهم. نمی دانم با دو درجه تب چرا می لرزم. راننده ای رحم می کند و من را از درگیری درونی ام با مسئله بیماری و ماشین نداشتن بیرون می کشد. به داروخانه می رسم. صدای گریه بچه ای در فضا می پیچد. «دستش با بخاری سوخت». نمی توانم سکوت کنم؛
«این کنار، درمانگاه است، اول به دکتر نشان بدهید».
مادرش می گوید: «پماد کافی نیست؟»
می گویم: «بدون نظر دکتر پماد نزن». انگار یک آشنا یافته است. لباس بافتنی بچه را با وجود فریادها و گریه او درمی آورد. «ببین!» زخم خونین دست کودک دوساله ای را در برابر چشمانم به نمایش می گذارد.
«کاش! نمی دیدم». بغلش می کنم و او جیغ می زند. تا درمانگاه و اتاق دکتر راهی نیست. همه اسم های دانسته خدا را بر زبان می آورم تا به او سلامتی بدهد و بس؛ «کِه گمان داشت که هست این همه درد، در کمین دل آن کودک خُرد؟» راهی خانه می شوم. چشم هایم داغ اشک اند. توان بازگشت و گرفتن داروی خودم را ندارم.


     شب سوم؛ ١٨ پاییز زمستانی است. «من به خود، گفتم: یک روز گذشت»، دردی در پهلویم می پیچد.
«ابری آهسته به چشمم لغزید»، دکتر گفته بود که تعلل نکنم. روبه روی شومینه دراز می کشم. با کم و زیادشدن درد، تصمیم من هم برای دیدن دکتر تغییر زمان می دهد. «و سپس خوابم برد».
 فهرست داروخانه ها را نگاه می کنم. به هرکدام که فکر می کنم، راه راحتی برای رفتن پیدا نمی شود. به چندتایی زنگ می زنم، داروخانه بوعلی تاکید می کند که هر ساعتی بخواهم می توانم مراجعه کنم و مشکلی برای دریافت دارو نیست. به ١٣ آبان زنگ می زنم، خط ها مشغول اند یا کسی پاسخ نمی دهد. سر درنمی آورم.


     شب چهارم؛ هنوز ٢٠ پاییز زمستانی نشده که با دوستم وارد داروخانه بوعلی می شویم. با خیال راحت نسخه را می دهم.
 «برو ١٣ آبان، بیمه ات از صبح مشکل دارد».
 باز هم این داروخانه نحس. صدایم را بالامی برم: «یعنی چی؟ آنجا رفتم، می گوید ایثار، زنگ زدم می گویی، بیا دارو دارم، حالامی گویی برو آنجا؟!»
به نتیجه نمی رسم؛ با نوع بیمه من مشکل دارد. بیرون می زنیم. راهی داروخانه طرفه می شوم و به ایثار و ١٣ آبان در راه زنگ می زنم. ایثار تا ١٩:٣٠ بیشتر باز نیست. دوستم دستانم را می گیرد؛ «چقدر دستانت یخ کرده اند!» می دانم چرا اما سکوت می کنم. هزار فکر و یک خاطره در سرم چرخ و اشک روی گونه ام سُر می خورد؛
«من نمی دانستم، معنی هرگز را، تو چرا بازنگشتی دیگر؟، آه! ای واژه شوم! خو نکرده است دلم با تو هنوز».
    
منبع:  روزنامه شرق ، شماره 2746، نویسنده: مریم پیمان

معلولین و سالمندان کهریزک در معرض خطر جانی هستند!


    مدیر عامل آسایشگاه خیریه کهریزک گفت: در حال حاضر بیش از هزار و 800 سالمند، معلول و افراد مبتلابه بیماری ام اس در آسایشگاه خیریه کهریزک حضور داشته و خدمات مختلف به این افراد ارائه می شود.
 وی افزود: 260 معلول ضایعه نخاعی نیز در منزل خود خدمات توانبخشی را از تیم های مراقبت در منزل کهریزک دریافت می کنند. محمد رضا صوفی نژاد در گفتگو با میزان گفت: در طول هر ماه به صورت میانگین خیرین مبلغی حدود 540 هزار تومان برای نگهداری از هر معلول و یا سالمند به آسایشگاه خیریه کهریزک کمک می کنند اما هزینه نگهداری از هر معلول و یا سالمند با احتساب نیازهای ویژه این گروه ها، مبلغی حدود 2 میلیون و 800 هزار تومان است.

وی با تاکید بر افزایش مشکلات مالی آسایشگاه خیریه کهریزک تصریح کرد: متاسفانه میزان کمک های خیرین به آسایشگاه خیریه کهریزک کاهش یافته و در شرایطی که خیرین کمک های خود را به مجموعه ما ارائه نکنند، قادر به اداره کهریزک نخواهیم بود. در حال حاضر آسایشگاه خیریه کهریزک مبلغ یک میلیارد و 500 میلیون تومان به شرکت گاز بدهی داشته و این درحالی است که تاکنون در چند نوبت اخطار قطع گاز مجموعه کهریزک را ارائه کرده ایم.
 وی خاطرنشان کرد: یکی از اصلی ترین نیازهای افراد معلول و سالمند حضور در مکانی است که شرایط گرمایشی مناسبی داشته باشد و در صورتی که اخطارهای شرکت گاز عملی شود قطعا تعدادی از سالمندان و معلولان ما جان خود را از دست خواهند داد.
صوفی نژاد تاکید کرد: علاوه بر این بدهی، مبلغ 170 میلیون تومان نیز به سازمان آب و فاضلاب بدهی داریم. مسئولان این سازمان این رقم را در ازای نظارت بر چاه های آب موسسه از ما طلب کرده اند و این درحالی است که چاه های حفر شده در اطراف کهریزک همه از سوی این مجموعه حفر شده است.