.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

شیوه های درمان و معضلات آن در جامعه ما

از ناآگاهی افراد سوءاستفاده نکنیم

یکی از معضلات پزشکی در جامعه ما سطح دانش پزشکی بیماران است. معضل اساسی به گمان من اطلاعات پزشکی کم بیماران نیست. به هر صورت نبود مطالعه در جامعه ما، در تمام جنبه های معرفتی تاثیرگذار بوده و طبابت نیز نمی تواند از این موضوع مستثنا باشد. مساله اصلی شاید داشتن اطلاعات نادرست در مورد بیماری باشد. این اطلاعات نادرست، خود را به دو صورت نشان می دهد: اولابیمار در برابر درمان مقاومت می کند. در مورد یکسری از بیماری ها، برداشت های نادرست امری شایع در جامعه ماست. همین برداشت ها سبب می شود بیمار و همراهانش مانع انجام درمان صحیح توسط پزشک شوند. مورد دوم رجوع به درمان های کاملانادرست است. در جامعه ما بیماران تمایل زیادی به طب های مکمل و سنتی دارند. طب سنتی و طب های مکمل البته جایگاه خود را در مقوله درمان دارند، اما همان طور که از نام آنها برمی آید، فقط می توانند شکلی مکمل داشته باشند، نه بیشتر. متاسفانه در جامعه ما طب سنتی به نوعی این داعیه را دارد که درمان واقعی و اصلی بیماری ها را ارایه می دهد و گاه با بیان توجیهاتی غیرمعقول، عملافرد بیمار را گمراه می کند. با کمال تاسف باید گفت عوامل مربوطه و دست اندرکاران درمان نیز هیچ گونه تلاشی برای برطرف کردن این مشکل و سوءتفاهم انجام نمی دهند. ما هر روزه با انواع درمان های عجیب و غریب و با داعیه های عجیب تر روبه رو هستیم که بدون ترس از هرگونه سوال و جوابی، هم سلامتی بیماران را به خطر می اندازند و هم خسارت های مالی هنگفتی به بیماران وارد می کنند. دو نمونه از آنها را ذکر می کنم: بیماری مراجعه کرد و بیان کرد که می خواهم به زالودرمانی بپردازم، البته به یک شیوه جدید که پلاک های بیماری ام اس را از مغز پاک می کند. برایم بسیار جالب بود این شخصی که می تواند پلاک های ام اس را از مغز بیماران جمع کند، چرا تا به حال جایزه نوبل دریافت نکرده است. بعد بیمار شرح داد که آن پزشک به پا زالو می اندازد تا خون به جریان بیفتد سپس در سیاهرگ گردن شکافی ایجاد می کند و پلاک ها را از درون آن بیرون می کشد. او حتی پلاک های یک بیمار را که درون یک شیشه بود به بیمار نشان داده بود!    نمونه ای دیگر را ذکر می کنم. چند روز پیش، یکی از بیمارانم هراسان وارد مطب شد. گفت برای فرادرمانی رفتم. در اولین جلسه پزشک فرادرمان به من گفت که سه دخترت (دو تا سه ساله و یکی، شش ساله) به ام اس مبتلاهستند. بیمار من آنقدر به هم ریخته بود که من زمان زیادی را صرف کردم تا توانستم او را آرام کنم. به او توضیح دادم که ام اس کودکان، آن هم در چنین سنینی بسیار نادر است. در ضمن ام اس باید علامت داشته باشد و... و اینکه هیچ گاه به این شکل نمی توان برای کسی تشخیص ام اس را داد. اینکه بیماران ما تا به این حد راحت تحت تاثیر روش های نادرست قرار می گیرند و حتی حرف افراد ناآگاه و غیرمتخصص را از حرف پزشکان بیشتر قبول دارند، همه ریشه در نحوه نادرست آموزش عمومی در جامعه ما دارد. اینکه دانش پزشکی مردم ما تا این حد اشتباه است، پدیده ای است که باید مورد توجه جامعه شناسان قرار گیرد. بی شک این محققان می توانند علل مختلفی را برای آن ذکر کنند، اما در اینجا می خواهم به نقش رسانه ملی در این زمینه بپردازم. رسانه ملی به عنوان مهم ترین وسیله خبررسانی در جامعه ای که اهل مطالعه نیست، می تواند نقش مهمی در ارتقای دانش مردم و از جمله دانش پزشکی آنها داشته باشد. ولی وقایعی که در مدت اخیر اتفاق افتاد، نشان می دهد رسانه ملی نتوانسته چنین نقشی را ایفا کند. از آنجا که من بنا به رشته ام عمدتا با بیماران مبتلابه ام اس سروکار دارم، این موضوع را به طور کامل لمس کرده ام. چندی پیش خبری در رسانه ملی پخش شد که همانند سونامی تمام جامعه را فراگرفت. در این خبر بیان شده بود که دانشجویی در تبریز توانسته درمان قطعی بیماری ام اس را کشف کند. رسانه ملی بدون آنکه با چند کارشناس و متخصص بیماری ام اس صحبت کند، این خبر را با آب و تاب تمام پخش کرد. پس از آن سیل تلفن ها و تماس ها بود که از سوی بیماران می آمد و در آن به دنبال بررسی صحت این ادعا بودند. ما برای همه تشریح کردیم که چنین خبری صحت ندارد و آنچه که به عنوان درمان قطعی ام اس گفته شده، صرفا روغن شاهدانه است و فقط توانسته در چند بیمار، کمی از خستگی بکاهد. فقط همین. فکر می کردیم توضیحات ما کافی باشد، ولی چندی بعد متوجه شدیم که بیماران مبتلابه ام اس، ایمیل هایی دریافت کرده اند مبنی بر اینکه مبلغ سه میلیون تومان به فلان حساب واریز کنید تا درمان قطعی بیماری ام اس را برایتان بفرستیم. بسیاری از بیمارانی که ما برایشان توضیح داده بودیم که این درمان، دروغی بیش نیست، این مبلغ را پرداخته بودند و البته هیچ تاثیری هم از روغن شاهدانه ندیده بودند و وقتی از آنها پرسیدیم ما که برایتان گفته بودیم، چرا این مبلغ را پرداختید، گفتند آخر از تلویزیون پخش شده بود. همیشه در هر جامعه ای و در هر صنفی افرادی هستند که از ناتوانی و ناآگاهی دیگران سوءاستفاده کنند، ولی چرا رسانه ملی که تا به این حد مورد توجه عامه مردم است، باید بدون تحقیق و بدون کسب نظر از متخصصان امر اقدام به پخش چنین اخباری کند؟
    من به سود احتمالی صداوسیما از چنین تبلیغاتی کاری ندارم. آنچه برای من مهم است، بیماری است که در جامعه ما روزبه روز دچار خسران می شود و صدایش، رنج هایش و ناتوانی هایش بین این همه هیاهو (که هیچ کدام برای سلامتی او برپا نشده اند)، گم می شود. چه کسی پاسخ این همه آسیب به بیماران را خواهد داد؟
    نویسنده: عبدالرضا ناصرمقدسی **متخصص مغز و اعصاب