.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

«ام اس» و یک اضطراب بنیادین

بیماران مبتلابه ام اس یکی از پر شکایت ترین بیماران هستند. بیماران از همه چیز اعم از رنگ ناخن، گزگز چندثانیه ای، سردرد، نمره پایین در امتحانات و... شکایت می کنند. علت اصلی این موضوع نیز به دلیل این گزاره مهم است که آنها «هر تغییری در بدن و روان خود را منسوب به ام اس می دانند.» درحالی که فرضا مبتلایان به سکته مغزی یا تشنج اینگونه نیستند. آنها عمدتا موضوعاتی را مطرح می کنند که به طور مستقیم مربوط به بیماری خود است. مدت هاست این سوال برای من وجود داشته که آیا این تفاوت عظیم، ناشی از شکل درگیری روانی و نیز شناختی در بیماران ام اس است یا نه، موضوع دیگری در میان است که ما به آن توجه نکرده ایم؟ 


     این چالش در من وجود داشت تا همین چندی پیش که کتاب برجسته «سورن کی یر کگارد» یعنی «بیماری به سوی مرگ» (رویا منجم، نشر پرسش، چاپ اول 1388) را خواندم و در آن با مفهوم عمیق اضطراب آشنا شدم.
    اضطراب در بیماران ام اس شکلی دوسویه دارد. از یک طرف آنها به شدت از حمله مجدد بیماری می ترسند. این ترس سبب می شود که هر علامتی را به ام اس منتسب کنند. همانطور که گفته شد حجم عظیمی از شکایات بیماران مبتلابه ام اس را مواردی شامل می شود که هیچ ارتباطی با بیماری ام اس ندارند. از خارش پشت گوش گرفته تا تپش قلب و سوءهاضمه. به تجربه دریافته ام که چنین حجم شکایات بی ربطی در سایر بیماری های نورولوژیک دیده نمی شود. در پس این امر اضطرابی نهفته است که بیمار هر علامتی را به یک حمله جدید منتسب می کند و بنابراین آن را مهم و پراهمیت و قابل بیان می بیند. سویه دوم اما عمیق تر است. بیمار به علایم بی ربط کاری ندارد و این اضطراب برخلاف اضطراب پیشین موضوعی مداوم و ثابت است.  

اضطراب حاصل این تفکر است که مبتلایان به ام اس دیر یا زود روی ویلچر خواهند نشست. به سخن دیگر اکثر مبتلایان به ام اس پیشرفت را جزو ثابت این بیماری می دانند و بنابراین نوعی اضطراب زمان دارند: اینکه کی و چه زمانی روی ویلچر خواهند نشست؟ در کشور ما این اضطراب ها شکلی وجودی از بیماری ام اس است که خود بر شدت این بیماری می افزاید. به زبان «کی یر کگارد» ناامیدی عمیقی به دلیل این اضطراب در بطن بیماری ام اس وجود دارد و این ناامیدی ناشی از عدم سلامت است. اما چرا بیماری، ناامیدی به وجود می آورد؟ 


    «کی یر کگارد» منشا ناامیدی را در نوعی انفصال از نفس می داند. انگار انسان از خودِ «خود» راضی نیست و می خواهد آن را با چیزی دیگر جانشین کند. درحالی که رهایی در پیوند با خود اصلیش است. در زبان بیماری، یک بیمار از تن رنجور خود ناراضی است، ولی در مواجهه با بیماری مزمنی همچون ام اس رهایی از این تن ممکن نیست. این است که بیمار ناامید می شود. این انفصال از خود واقعی، از تن بیمار، عملاسبب می شود که به قول «کی یر کگارد» بیمار «خود را تحلیل ببرد». راه حل ازبین بردن این اضطراب و ناامیدی ناشی از آن، پذیرفتن بیماری و تن بیمار است.  

مبتلایان به ام اس باید پیش از هر اقدامی بیماری خود را بپذیرند. وقتی توصیف «کی یر کگارد» را از ناامیدی و منشا آن می خواندم بیش از پیش به این نتیجه می رسیدم که توفق ذهنی بیماران بر بیماری خود یکی از مهم ترین جنبه های درمان را شامل می شود. بیماری که مبتلابه ام اس است بنا به دلایل گفته شده از یک اضطراب عمیق و مستمر در رنج است. دعوت پزشک از بیمار برای پذیرفتن بیماری و سپس غلبه بر آن می تواند تاثیر بسیار عمیقی در نحوه برخورد بیماران با بیماری خود داشته باشد.
        
منبع: شرق ، ش 2069 تاریخ 30/4/93، صفحه 14 (جامعه)، نویسنده: عبدالرضا ناصرمقدسی**متخصص مغز و اعصاب عضو هیات علمی مرکز تحقیقات ام اس ایران 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد