.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

بایدها و نبایدهای فیزیوتراپی

تشخیص صحیح بیماری​، زمان مناسب و مراقبت​های حین و بعد از فیزیوتراپی در​نتیجه درمان بسیار موثر است

گاهی پزشکان برای بیماران خود، درمان از طریق فیزیوتراپی را توصیه می کنند که یکی از روش های توانبخشی است و با هدف کاهش درد و بهبود عملکرد بیماران در زندگی روزمره و فعالیت های شغلی صورت می گیرد.
    در چنین شرایطی، پزشک معالج بیمار را معاینه کرده و بر اساس نوع مشکل وی روش درمانی و دستگاه های مورد نیاز و تعداد جلسات درمانی را مشخص می کند و او را به فیزیوتراپی ارجاع می دهد. بیشترین کاربرد فیزیوتراپی در اختلالات ستون فقرات، بویژه دیسک های گردن و کمر، اسپاسم عضلات اطراف ستون مهره و بیماری های مفاصل مانند ام.اس، آرتروز و رماتیسم است.
    دکتر فاطمه دهقانی زاده، متخصص طب فیزیکی و توانبخشی در گفت و گو با جام جم می گوید: معمولافیزیوتراپی به منظور کاهش درد، افزایش دامنه حرکت مفصلی، تقویت عضلات و بهبود تعادل انجام می شود. فیزیوتراپی در بیماری های اعصاب مرکزی و محیطی از جمله ام.اس، فلج مغزی، سکته مغزی و... . کاربرد خاص خود را دارد. در این موارد، عضلات دچار ضعف یا سفتی می شوند و به تقویت یا شل شدن یا ایجاد هماهنگی نیاز دارند. البته علاوه بر سیستم عصبی حرکتی بدن برای برخی ارگان های داخلی مثل قلب و ریه نیز فیزیوتراپی در مواردی لازم است. مثلادر بیماری های ریوی تمریناتی که فیزیوتراپیست آموزش می دهد، می تواند سبب اصلاح الگوی تنفسی، تخلیه ترشحات از ریه و مجاری تنفسی شود.
    
    نتیجه بگیریم و به خانه برویم
    حال سوال این است چه عواملی در نتیجه درمان فیزیوتراپی تاثیرگذار است؟ دکتر دهقانی زاده پاسخ می دهد: یکی از عوامل موثر بر نتیجه درمان فیزیوتراپی، نوع آسیب و شدت آن است. زیرا میزان تاثیر فیزیوتراپی در بیماری ها و مراحل مختلف آن متفاوت است و همین طور نمی توان برای همه یک نوع فیزیوتراپی انجام داد. تجویز فیزیوتراپی باید از سوی متخصص طب فیزیکی و توانبخشی، ارتوپدی یا جراح ستون فقرات صورت گیرد.
    گاهی بیماران به طور خودسرانه فیزیوتراپی می کنند یا فیزیوتراپیست ممکن است براساس دستور پزشک عمل نکرده و از برخی دستگاه ها و حرکات کمتر یا بیشتر از حد لازم استفاده کند.
    دکتر دهقانی زاده درباره این موارد می گوید: در فیزیوتراپی خودسرانه، فرد نتیجه مطلوب را نمی گیرد یا حتی دچار ضایعاتی می شود که روند معالجه را دشوارتر می کند. بنابراین تشخیص صحیح بیماری، زمان مناسب فیزیوتراپی، نوع و شدت کافی برای بیمار، تعداد جلسات درمانی و فواصل آن، مراقبت های حین و بعد از فیزیوتراپی در نتیجه درمان بسیار موثر است. از نکات مهم دیگر، پرهیز از فعالیت هایی است که به آسیب مجدد عضو منجر می شود. رعایت شرایط انجام فعالیت های روزمره برای کاهش فشار به عضو مبتلاو انجام تمرینات درمانی از سوی خود بیمار در منزل هم به پاسخ درمانی بهتر کمک می کند.
    به گفته دکتر دهقانی زاده، ممکن است در چند جلسه اول فیزیوتراپی، درد بیمار کمی افزایش یابد که معمولاموقتی است و برطرف می شود. وی ادامه می دهد: همیشه باید ارتباط تنگاتنگی بین بیمار، پزشک و فیزیوتراپیست وجود داشته باشد و هرگونه تغییری در علائم به پزشک گزارش شود. ممکن است در مراحل مختلف به تغییر درمان یا استفاده از روش مکمل دیگری نیاز باشد. در واقع درمان های مکمل از سوی پزشک متخصص طب فیزیکی و توانبخشی انجام می شودکه می تواند شامل مانیپولاسیون(جا اندازی و درمان دستی)، تزریقات اطراف و داخل مفصلی، طب سوزنی، استفاده از ارتوز و پروتزهای طبی و... . باشد.
    این استاد دانشگاه تاکید می کند: وقتی افراد در مراحل بازتوانی هستند باید از انجام هر گونه حرکتی که به درد شدید منجر می شود، پرهیز کنند زیرا نشانه فشار بیش از حد به عضو آسیب دیده است، البته درد خفیف در حین حرکت درمانی طبیعی است و مشکلی ایجاد نمی کند، اما اگر درد شدید باشد باید دوباره با پزشک مشورت کنند.
    
    بیماری های روماتیسمی
    دکتر دهقانی زاده در پاسخ به این پرسش که نقش فیزیوتراپی در بهبود بیماری رماتیسم چیست، می گوید: بیماری های رماتیسمی شامل بیماری های مفاصل و بافت نرم هستند. در این افراد هدف از توانبخشی، بهتر شدن حرکت مفصل، کم شدن تورم، افزایش قدرت و استقامت عضلات و جلوگیری از تغییر شکل مفصل است. کلید اصلی کاهش درد در این افراد، کم کردن فشار به مفصل است. اکثر افراد فقط وقتی مفاصل دچار التهاب و درد هستند به آنها فشار کمتری وارد می کنند، در حالی که باید همیشه از روش های حفظ مفصل استفاده کنند. مثلادر مورد دست، محکم گرفتن اشیا هنگام انجام اعمالی مانند نوشتن، بافتنی، استفاده از پیچ گوشتی و... باعث فشار زیادی به بند انگشتان می شود.
    
    فیزیوتراپی استخوان های پوک
    به گفته دکتر دهقانی زاده، درمان پوکی استخوان معمولانیاز به دستگاه های فیزیوتراپی ندارد، ولی در عوارض آن مثل کیفوز (قوز پشت) شکستگی مهره و لگن و... برای کاهش درد یا راه اندازی مجدد بیمار فیزیوتراپی لازم است. البته درپیشگیری و درمان پوکی استخوان، ورزش یکی از اقدامات مهم محسوب می شود. ورزش هایی مانند دو، تنیس، طناب زدن، وزنه برداری، پیاده روی و اغلب ورزش های هوازی محرک استخوان سازی هستند، اما ورزشی مانند شنا روی توده استخوانی تاثیر چندانی ندارد، گرچه می تواند بر قدرت عضله و سطح درد موثر باشد.
    
    فیزیوتراپی و سالمندان
    دکتر دهقانی زاده درباره نقش فیزیوتراپی در سالمندان می گوید: بیماری های سیستم اسکلتی عضلانی در سالمندان بیشتر دیده می شود. در سالمندی ممکن است بیماری های ستون فقرات، شکستگی لگن، آرتروز، سکته های مغزی، بیماری پارکینسون و انواع شرایط ناتوان کننده، فرد را درگیر کند. بر این اساس، ضرورت دارد در سالمندان حداکثر تلاش خود را به کار گیریم تا با کمک و همکاری خانواده و ایجاد انگیزه در فرد سالمند، استقلال حرکتی وی حفظ شود. بی حرکتی به پوکی استخوان، تحلیل عضلات، خشک شدن مفاصل و ناتوانی بیشتر فرد منجر می شود. بنابراین هر گونه عامل محدودکننده حرکت از قبیل درد، نداشتن تعادل، سرگیجه، ناراحتی قلبی و... باید زودتر درمان شود تا باعث کم حرکتی و عوارض بعدی آن نشود. نکته حائز اهمیت این که حتی با یک روز بی حرکتی تحلیل عضله شروع می شود و هر روز در بستر ماندن، یک تا 5 درصد از قدرت عضله را کاهش می دهد. وی تاکید کرد: ایجاد انگیزه در فرد سالمند برای حفظ حرکت و استقلال فردی در انجام فعالیت های روزمره، اهمیت بسیاری دارد. فیزیوتراپی نقش زیادی در سلامت سالمندان دارد و البته همکاران کار درمان نیز می توانند در راه اندازی مجدد بیماران سالمند و توانبخشی حرکتی آنان نقش موثری ایفا کنند.
    
    کودکان در فیزیوتراپی
    دکتر دهقانی زاده با اشاره به این که در اطفال، فیزیوتراپی کاربردهای متفاوتی دارد، می گوید: فیزیوتراپی در مورد کودکان معمولابرای افزایش کارکرد عضلات یا رباط هایی که دچار آسیب شده اند یا جراحی روی آنها انجام شده به کار می رود.​ وی ادامه می دهد: معمولااطفالی که دچار فلج مغزی و معلولیت های حرکتی هستند، نیاز به فیزیوتراپی دارند. این کودکان ممکن است مهارت های حرکتی لازم برای سینه خیز رفتن، راه رفتن، نگهداری اشیا، نوشتن و غذاخوردن را به اندازه کافی کسب نکرده باشند. بر این اساس، فیزیوتراپی در کودکان بیشتر به منظور اصلاحات حرکتی صورت می گیرد. البته به منظور کاهش درد نیز پزشک در موارد خاصی فیزیوتراپی تجویز می کند، اما ممکن است، استفاده از بعضی دستگاه های فیزیوتراپی در کودکان به علت آسیب به صفحه رشد مضر باشد.
     
منبع: روزنامه جام جم، ش 4054 تاریخ 3/6/93، ص16 (سلامت)، نویسنده: هانیه ورشوچی

حلقه وصل طب سنتی با طب نوین

کودکی دبستانی بودم که در سفری به همدان به مزار «حجت الحق شرف الملک ابوعلی سینا» رفتم. متاسفانه از آن زمان به بعد فرصت دوباره ای پیش نیامد که از این شهر و از این مزار دیدار مجددی داشته باشم، ولی در طول تمام این سال ها که دانشجوی پزشکی بودم و بعد از آن به طبابت پرداختم، یاد و خاطره آن سفر همواره با من بوده است. البته دیدی که از «ابن سینا» داشتم بارها و بارها ارتقا یافته و اگر تا مدت ها این استاد اعظم در نظر من یک نابغه و یک پزشک توانا بود، اکنون که بسیار بیشتر با آثار وی به خصوص کتاب «قانون» آشنا شده ام، «ابن سینا» نقش مرجعی را یافته است که به دلایل بسیاری باید به او رجعتی بنیادی داشته باشیم.
    کسی همچون من که در نظام پزشکی نوین رشد کرده، چارچوب فکری مشخصی دارد. پارادایم حاکم بر پزشکی آنقدر محکم و مستدل است که عملاراه را بر هرگونه تفکر دیگری می بندد. من نیز به عنوان یکی از دست پرورده های چنین مکتبی تا همین چندی پیش این گونه فکر می کردم. تحقیقی در مورد عادات بیماران مرا با حقایقی آشنا کرد که نشان می داد ما پزشکان چقدر در ارتباط با بیماران به مهم ترین خواست های آنان بی توجه هستیم.
    من در این تحقیق به دنبال آن بودم که بدانم چرا بسیاری از بیماران از روش هایی به غیر از طب نوین (همانند طب های سنتی یا طب های مکمل) استفاده می کنند. جواب هایی که برای این رفتار بیماران ذکر شده بود، بسیار جالب بود: مثلااینکه طب نوین به خصوص در درمان بیماری های مزمن ناتوان است یا بیماران می خواهند در روند درمانشان دخیل باشند ولی طب نوین که بر اساس حاکمیت مطلق آموزه های پزشکی شکل گرفته، چنین اجازه ای را نمی دهد. اما مهم ترین موضوع این بود که طب های سنتی و مکمل، از مبانی ای استفاده می کنند که همگونی بیشتری با عقاید فلسفی و متافیزیکی بیماران دارد. بسیاری از بیماران به وحدت کامل روح، روان و بدن معتقدند، موضوعی که در طب جدید، چندان تعریف شده نیست. طب نوین بر اساس پارادایم علم بعد از رنسانس شکل گرفته است. کتاب «هاریسون» در طب داخلی که یکی از بهترین کتاب هایی است که من تاکنون مطالعه کرده ام، این پارادایم را به شکلی اعلاشرح می دهد. ما در این آموزه ها، هیچ گاه نمی توانیم این گونه استدلال کنیم که فلان روش درمانی درست و موثر است زیرا سبب هماهنگی بین روح و بدن می شود، بلکه طب نوین این گونه استدلال می کند که فلان روش درمانی درست است زیرا در مطالعه ای انجام شده که به صورت اصطلاحا «مورد- شاهدی» صورت گرفته است، دیده شده که اثر فلان دارو یا فلان روش درمانی در گروه بیماران نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری بالاتر بوده است. متدولوژی طب نوین برای ذهنیت بسیاری از بیماران چندان قابل درک نیست. جملاتی همچون اینکه چرا شما پزشکان از داروهای گیاهی استفاده نمی کنید؟ یا دکتر من داروی شیمیایی استفاده نمی کنم، از جملات متداول بیماران است. جواب های ما، معمولابرای بیماران قانع کننده نیست. ما در پاسخ بیماران می گوییم که تا به حال اثربخشی این داروهای گیاهی از نظر علمی ثابت نشده است. آنچه ما می گوییم در واقع لزوم انجام مطالعه مورد-شاهدی است و آنچه بیماران می گویند همان وحدت روح و بدن از طریق استفاده از مواد طبیعی (گیاهی) است.
    این تحقیق برای من معنادار نمی شد مگر در سایه آموزه هایی که در باب انسان شناسی پزشکی از دوست دانشمندم دکتر «پیمان متین» کسب کردم. انسان شناسی پزشکی گرچه در جامعه ما مهجور و ناشناخته است، ولی اکنون به صورت روزافزونی در مهم ترین دانشگاه های پزشکی دنیا تدریس می شود. آنچه در بالاذکر شد، یکی از موضوعات مورد توجه انسان شناسی پزشکی است. با مطالعه این علم متوجه شدم که ما به جای طب نوین، نظام پزشکی کثرت گرا داریم و همه سیستم های پزشکی در تشکیل این نظام متکثر، نقش دارند و طب مدرن صرفا یکی از این نظام هاست. یکی از دلایل اصلی بقای چنین نظام های متنوعی، بی شک اقبال بیماران به این روش هاست. در واقع انسان شناسی پزشکی به ما نشان می دهد که تمایلات انسانی و نیز اعتقادات بیماران و چگونگی برخورد فرهنگ با بیماری تا چه میزان می تواند روند درمان را متاثر نماید. از سوی دیگر باید توجه داشت که طب های سنتی همچون طب اسلامی-ایرانی یا طب سنتی چینی یا آیورودا، چندین قرن ، پارادایم حاکم در عرصه پزشکی بوده اند و اگر کارایی نداشته و موثر نبودند، نمی توانستند با وجود این همه پیشرفت در عرصه علم پزشکی، دوام پیدا کنند. همه آنچه گفتم و بسیاری از موضوعات دیگر که در اینجا ناگفته باقی ماند، مرا به آنجا رساند که بررسی طب سنتی و به روزکردن آن، موضوع بسیار مهمی برای پزشکان ایرانی است. اما به اینجا که رسیدم، عملابا نظامی ازهم گسیخته روبه رو شدم که متاسفانه به دلیل سوءاستفاده، فقط بازارمکاره ای شده که عده ای سودجو که اطلاعی از طبابت و درد و آلام بیماران ندارند، با سرکیسه کردن بیماران، سبب بدنامی طب سنتی ما و حکیمانی می شوند که قرن ها فقط با فکر بهبود وضعیت سلامتی بیماران، این بنای عظیم طب سنتی اسلامی-ایرانی را بنا نهاده اند و باز اینجا بود که این بار البته از نگاهی دیگر به «ابن سینا» اندیشیدم.
    «ابن سینا» حلقه وصل طب سنتی با طب نوین است. در کتاب قانون «ابن سینا» به تعداد زیادی از مفاهیم نوین در موارد مختلفی همچون سردرد، التهاب عصب چشم و آگنوزیا برمی خوریم و از سوی دیگر این کتاب مملو از روش هایی وحدت گرا در برخورد با بیماری هاست. نمونه مشهور آن بیماری عشق است و اینکه چگونه عشق می تواند انسان را تا مرز نابودی پیش ببرد. او به معرفی بیمارانی می پردازد که چگونه عشق آنها را از تکلم و آب و غذا می اندازد و طبیب با گرفتن نبض او و عنوان کردن نام محله ها، کوچه ها، خانه ها و دختران ساکن در آن خانه، معشوقه فرد بیمار را پیدا کرده و با آوردن او بر سر بالین فرد، بیماری او را مداوا می کند. این بیماری و روش درمان آن، نمونه مشخصی است که نشان می دهد تفکرات یک بیمار چگونه می تواند بر روند درمان اثر بگذارد. به گمانم اگر نظامی که «ابن سینا» در به وجود آوردنش نقش بسیار مهمی را ایفا کرده، به روز شود می تواند، الگویی باشد برای تحول در نگاه پزشکان به مقوله بیمار و بیماری.
    درست است که از منظر تاریخی، حاذق بودن «ابن سینا» توسط کتاب قانون معرفی می شود اما به عنوان یک پزشک، مطمئنم که مهم ترین علت حضور بلامنازع «ابن سینا» طی قرن ها در عرصه پزشکی، اهتمامی بوده که او در التیام آلام بیماران داشته است. این دست توانای «ابن سینا» بوده که تا زمان حال و تا آینده های دور، نام او را پرآوازه نگه خواهد داشت.
          

 منبع: روزنامه شرق، ش 2094 تاریخ 1/6/93، ص7 (علم)نویسنده: عبدالرضا ناصرمقدسی*متخصص مغز و اعصاب، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات «ام اس»