.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

.:::: ام اس چت ::::.

مکانی برای بیماران ام اس www.mschat.zim.ir

بیماری ای به نام زندگی

ما در پزشکی دوست داریم به هر پدیده ای یک عدد انتساب دهیم و بعداز آن با راحتی بیشتر روی آن اعداد کار کنیم. همه مردم به اهمیت اعدادی از قبیل فشارخون، قندخون و... آگاه هستند. در پزشکی اعداد با همه فایده ای که دارند، چند مشکل پیش می آورند.

اولین مشکل این است که صورت مسئله را ساده می کنند؛ مثلا در بیماری ای مثل دیابت ممکن است تمام پیچیدگی های بیولوژیک و ژنتیک بیماری را به فراموشی بسپاریم و فقط عدد قندخون را ملاک قرار دهیم.
مشکل دوم این است که گاه اعداد ماهیت کمّی واقعی ندارند؛ بلکه فقط نمادی ابداعی برای راحتی کار ماست. مثلا در بیماری ام اس ما معیاری برای اندازه گیری اختلال کارکردی افراد داریم که به بیماران از یک تا 10 نمره داده می شود. این معیار بر اساس علائم و کارکرد بیماران ابداع شده است؛ ولی این معیار مانند مثلا طول قد یا وزن کمّی نیست که با وسیله ای اندازه گیری شود و فاصله درجاتش یکسان باشد. تفاوت بیماری که امتیاز دو دارد، با بیماری که امتیاز سه دارد، مساوی با فاصله امتیاز سه و چهار نیست.

 از نقاط عطف بسیار مهم این معیار امتیاز شش است. در این درجه بیمار دیگر قادر به اینکه صد متر را بدون کمک بپیماید، نیست. اعتقاد بر این است که از این نقطه معلولیت و همچنین امکانات درمانی تحولی اساسی پیدا می کنند. اشکالی که قبلا گفته شد، در اینجا هم ظاهر می شود. این معیار به اینکه فرد چرا نمی تواند صد متر راه برود، توجهی ندارد. به هر دلیل این اتفاق افتاده باشد، امتیاز شش گرفته می شود و از آن به بعد فردی با درجه معلولیت شش است.

 فیلم سینمایی «صد متر» به شکلی به همین موضوع می پردازد. فیلم داستان زندگی واقعی یک مرد مبتلا به ام اس است که پیش بینی می شده بر اساس سیر و شدت بیماری در مدت کوتاهی به ناتوانی پیمودن صد متر برسد. هم زمان با شروع بیماری، پدرزن معتاد و دائم الخمر او نیز به علت فروریختن سقف خانه اش به منزل آنان انتقال پیدا می کند. مرد بیمار تصمیم می گیرد با وجود بیماری و پیش بینی ها در مسابقه ای به نام مرد آهنی شرکت کند. این مسابقه شامل سه قسمت است، اول شنا به مسافت 8.3 کیلومتر، دوم ١٨٠ کیلومتر دوچرخه سواری و در نهایت ٤٠ کیلومتر دویدن. این سه مرحله به دنبال هم باید انجام شود. مربی او برای آمادگی این مسابقه هم پدرزن دائم الخمرش است. تنش ارتباط این دو نفر بر مشکلات می افزاید. من هرچه بنویسم، احساسی را که در حین دیدن فیلم ایجاد می شود، نمی توانم منتقل کنم. از نکات مهم فیلم که به ویژه برای ما کادر پزشکی آموزنده است، این است که همیشه به فلسفه و ماهیت اعدادی که به بیماران نسبت می دهیم، بیندیشیم. موضوع، یک انسان با جوانب بسیار وسیع است. روحیه، همت، تجربیات و از همه مهم تر محیط زندگی و افراد اطراف بیماران در سیری که بیماران طی می کنند، موثر هستند؛ بنابراین یک معیار و یک عدد هرچند از نظر علمی باارزش باشد، تنها چیزی نیست که یک انسان را به سرنوشتی محتوم محکوم کند. نکته اساسی فیلم که به ویژه در روابط بیمار و پدرزنش رخ می دهد، ماهیت فلسفی بیماری است. بیمار که گیاه خوار هم هست، حیران است که چرا باید او درگیر بیماری شود؛ در حالی که پدرزن معتاد او با زندگی کاملا ناسالم سلامت باشد. اشتباه بودن این پیش داوری زمانی روشن می شود که متوجه می شود سقف خانه پدرزن زمانی که می خواسته با حلق آویز کردن، خودکشی کند، فرو ریخته است. پدرزن در صحنه ای به بیمار می گوید اگر تو ام اس داری، این را بدان که همه ما مبتلا به بیماری ای به نام زندگی هستیم. این به نظر من جمله کلیدی فیلم است.

ام اس بیماری ای با سیر نامشخص است. به قول پزشک که به بیمار می گوید:
«ممکن است 10 سال یک حمله هم نزنی، ممکن است در یک سال 10 حمله بزنی».

 این پیش بینی ناپذیر بودن، آینده بیماران را رنج می دهد؛ ولی باید توجه داشت که این فقط خصوصیت ام اس نیست؛ بلکه این خصوصیت زندگی است که ما آن را به فراموشی می سپاریم. ما روزی که به دنیا می آییم، مبتلا به بیماری ای به نام زندگی می شویم که عاقبت آن قطعا مرگ است. زمان زندگی ما و حوادثی که در راه است، کاملا مانند بیماری ام اس نامعلوم است. کسانی که به یک بیماری مزمن با سیر نامعلوم (مشابه ام اس) مبتلا می شوند، عامل یادآوری کننده ای را دارند که مرتب ماهیت زندگی را به یاد آنان می آورد. این گرچه در نگاه اول سخت است؛ ولی در بسیاری از موارد باعث می شود که فرد قدر زمان زندگی را بیشتر بداند و عملا فراموشی ای را که دامنگیر افراد معمول هست، نداشته باشد. به همین دلیل گاه افراد بیمار در زندگی خود اثرات ماندگار بیشتری می گذارند. فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده است و در صحنه های آخر که پایان مسابقه را نشان می دهد، به موازات صحنه های فیلم تصاویر شخصیت واقعی هم به نمایش گذاشته می شود و این مدرک خوبی است که کارهای بزرگ را واقعا می توان انجام داد.
   
    
منبع:  روزنامه شرق ، شماره  3170، نویسنده: محمدرضا قینی ** متخصص مغز و اعصاب